هاینس هالم و آندره جی نیومن، از شرقشناسان متوسطالقدری هستند كه به مقوله تشیع، توجه ویژهای نمودهاند و در دو اثر جداگانه در اینباره، قلمفرسایی كردهاند. هالم در كتاب تشیع، كوشیدند تا به اجمال، مذهب شیعه را از آغاز تا زمان خود از جهت مناشی، سیر تطور، غلات و فرق، معرفی و بررسی نماید و نیومن نیز در كتاب گفتمان حدیثی میان قم و بغداد، به بررسی منابع اولیه حدیثی شیعه بهویژه كتاب شریف اصول كافی و ارزیابی آنها پرداخته و مقایسهای نیز میان وضعیت دو پایگاه مهم شیعی یعنی بغداد و قم و تاثیر آنها در جمعآوری احادیث اعتقادی انجام داده است. این دو كتاب، از جهات روشی و محتوایی، قابلیت نقد جدی دارند و البته تا حدودی نیز نقد شدهاند. اما این مقاله، اهداف ضمنی مشترك پیجویی شده در این دو كتاب را بررسی میكند. با بررسی دقیق این دو كتاب كه دو فرد جداگانه نوشتهاند و مسایل و علایق متفاوتی را پیگیری نمودهاند، در مییابیم كه هر دو، علیرغم تفاوتها، در یك هدف كه البته آن هم در لابهلای سطور مستتر است، مشتركند و آن اینكه جریان عقلگرایی در شیعه و به تبع آن مرجعیت و نظام سلسله مراتبی روحانیت و «اجتهاد» را بكوبند كه انقلاب اسلامی نیز یكی از محصولات همین نظام مرجعیت است. البته هالم با استفاده از این روش كه نشان دهد اساسا رویكرد عقلگرایانه در شیعه، وام گرفته از مذاهب دیگر است و مكتب اصولی یك بدعت به شمار میآید و به مرور زمان نیز مفهوم اجتهاد، فراتر از تصور بنیانگذاران اولیه آن در آمده است و نیومن آن را بر خلاف دیدگاه بزرگان و رهبران اصلی تشیع معرفی میكند.
بدون تردید مرجعیت علمی، یعنی تبیین و تفسیر آیات مبهم و متشابه و بیان معارف و احکامی که به روشنی و صراحت در قرآن کریم نیامده، مانع برداشت نادرست و نزاع علمی در میان مسلمانان است. این امر از شئون و وظایف پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که پس از ایشان به اهل بیت علیهم السّلام واگذار شد. یکی از ادله مهم این مسئله که در منابع روایی اهل سنت نیز به آن پرداخت شده، روایات نبوی مورد پذیرش اهل سنت است. ایشان معتقدند اگر چیزی با سنّت نبوی که در راس آن سخنان رسول خداست اثبات شده باشد، حجت و معتبر است. احادیثی مانند ثقلین، مدینه العلم و سفینه نوح از جمله روایات بیان کننده مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السّلام است که در این نوشتار با روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتابخانه¬ای، چگونگی دلالت آنها بر مرجعیت علمی عترت پیامبرصلی الله علیه و اله با تکیه بر منابع مکتوب اهل سنّت بررسی شده است. در این جستار این نتیجه به دست آمده است که پاره¬ای از این احادیث تنها در مورد حضرت علی علیه السّلام وارد شده است، اما از آنجا که علم آن حضرت بعد از ایشان به دیگر امامان منتقل شده است، این شان شامل دیگر معصومین علیهم السّلام نیز خواهد شد.
علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزههای دینی به مردم ایفا میکردهاند. با این حال، شکلگیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، بهعنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید با شکلگیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکلگیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، بهدنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازهای دیوانسالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بهدنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهمکنندۀ شرایط شکلگیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.
آیه 3 سوره مائده یکی از آیات مورد بحث در تفاسیر فریقین است. بررسی رویکرد مفسران در تفسیر این آیه بهروشنی بیانگر آن است که مفسران برای بازکاوی و فهم مدالیل کلام الهی از روشهای مختلفی بهرهجسته و در این زمینه از روش و الگوی مشخصی پیروی نکردهاند بلکه هرکدام براساس مبانی و اصول مورد پذیرش در نزد خود به روشی روی آوردهاند. این تحقیق با نگرش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی روش مفسران در تفسیر آیه اکمال در تفاسیر: التبیان، روض الجنان، البرهان و المیزان از شیعه و تفاسیر: جامع البیان، مفاتیح الغیب، روح المعانی و المنیر از اهل سنت پرداخته است. بررسیها نشانگر آن است که در میان تفاسیر فریقین تفسیر المیزان از جهت غنای مباحث و در نظر گرفتن جوانب مختلف و نقد و بررسی آنها و ارائه نظر مختار مبتنی بر آیات قرآن جایگاه ممتازی دارد.