مساله اصلی این مقاله، نوع ارتباط و پیوستگی ابژه های فرهنگی و اجتماعی، ارزش های دینی و هویت نسلی است. این امر از آن روست که در مطالعات فرهنگی و مطالعات نسلی، برای بیان شکل گیری و تحول هویت، به تقش عواملی چون ابژه ها، ارزش ها، و شرایط اجتماعی و فرهنگی اشاره شده است. از این میان نقش ارزش ها و ابژه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. شواهد و تجربه تاریخی در ایران نیز تایید کننده داعیه مفهومی فوق است. به عبارت دیگر هویت نسلی در ایران، با فرض تغییر پذیری ارزش ها و ابژه ها، تحقق یافته است. تفاوت در استفاده از ابژه ها و داشتن تجربیات دوره ای که بعضا مشترک و برخی متفاوت از هم می باشند، تمایز گذاری بین نسلی که اساس هویت نسلی است، را امکان پذیر می کند. ابژه ها در عین حال که سازنده هویت های نسلی (1- نسل قبل از انقلاب، 2-نسل انقلاب و جنگ،و 3- نسل جوان، نسل بعد از انقلاب و جنگ) هستند، عامل تمایز و پیوند بین آنها نیز می باشند. اثبات امر فوق با استفاده از روش مقایسه ای (ابژه ها و نسل ها) و نظام مفهومی نسلی در مطالعات نسلی (اینگلهارت و بالس) دنبال شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

5cb6ea58330a9.JPG

بازشناسی تشیع و هویت ایرانی در اندیشه فرهیختگان ایرانی پیش از سقوط خلافت عباسی

محمد رضایی

فتوحات اعراب موجب تغییر و تحول گسترده‌ای در حیات مادی و معنوی ایرانیان، به‌ویژه دگرگونی در برخی مولفه‌های سازنده هویت ایرانی شد. پیامد این رویداد ازبین‌رفتن برخی عناصر سازنده هویت همچون سرزمین و دولت، و تغییر برخی عناصر مانند دین، در برابر قابلیت‌های برتر دین جدید بود. در مواجهه با چنین وضعیتی فرهیختگان ایرانی کوشیدند به‌ روش‌های مختلف به هویت ایرانی در کنار اندیشه‌های اسلامی تداوم بخشند. ایشان در کنار توجه به تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام، اندیشه‌های شیعی را در آثار خود منعکس کردند و درصدد پیوند زدن میان هویت ایرانی و تشیع برآمدند. اگرچه این تلاش‌ها به علت استیلای معنوی دستگاه خلافت عباسی راه به ‌جایی نبرد، ولیکن در دراز مدت با ایجاد تغییرات فرهنگی زمینه احیای مجدد ایران بر پایه آموزه‌های شیعی را فراهم آورد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در پی مطالعه انعکاس اندیشه‌های شیعه در منابع مختلف تاریخی و ادبی پیش از حملات مغول و بررسی تاثیر آن بر گسترش تشیع به‌ عنوان یکی از مولفه‌های مهم هویت ایرانی است.

5a13ee35d4b20.JPG

واکاوی تاثیرگذاری مبانی فقهی در هویت بخشی نهضت سربداران

ناصر سلمانی ایزدی, ثمانه علوی

نهضت سربداران نخستین و گسترده ترین نهضت شیعی، پیش از رسمیت یافتن این مذهب در ایران است . از آنجایی که می توان اصول اساسی تمامی نهضت ها را بر پایه ي سه اصل ضدیت یا مخالفت، هویت و همگانی بودن استوار دانست؛و اصل ضدیت اشاره به عناصري دارد که افراد جامعه با آن مخالف اند، در نتیجههمین عناصر می توانند به عنوان عوامل ثبوتی، زمینه هاي ساختاري را براي تشکیل جنبش ها و در نهایت، هویت یابی آنانفراهم سازند، پژوهش حاضر می کوشد با رویکردي توصیفی _تحلیلی و از طریق تحلیل اطلاعات منابع تاریخی، ضمن احصاء مبانی فقهی تاثیرگذار در شکل گیري این نهضت به عنوان عوامل ثبوتی نظیر؛ موعود گرایی، نظریه فقه حکومتی و مبانی آن مانند آمیختگی دین و سیاست، قاعده نفی سبیل، قاعده حرمت اعانه بر اثم و عدوان، عوامل اثباتی را بر پایه ي دو اصل هویت و همگانی بودن، و عوامل سلبی را نیز نظیر؛ از دست دادن روحیه جهاد، قدرت طلبی و ... که زمینه نافرجامی و شکست جنبش را فراهم ساخته اند، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

55892d32678cd.jpg

تحلیل گونه های گفتمانی متاثر از محتوای مناسک عاشورا (از خلال تحلیل گفتمان نشریات مرتبط با موضوع عاشورا)

مهری بهار

مناسک عزاداري عاشورا، در دوره هاي مختلف تاريخي علاوه بر صورت بندي هايي مختلف، پذيراي ديدگاه هاي نظري و گفتمان هاي متنوعي نيز بوده است. اين گفتمان ها تحت تاثير اوضاع اجتماعي- سياسي ساخت يافته و امکان رشد و بازتوليد نظام فکري خاص خود و تاثير آن بر جامعه را مي يابند و به جهت اين تاثيرگذاري بررسي پيرامون گفتمان هاي مذکور از منظر جامعه شناختي ضرورت مي يابد و آنچه در ادامه مي آيد نتيجه پژوهشي است در اين باره، که توصيف ويژگي هاي گفتمان هاي متاثر از محتواي مناسک عاشورا و همچنين تفسير معاني مورد نظر اين گفتمان ها را مدنظر داشته است. اين تحقيق به روش کيفي و با اتکا به نظريات دورکيم و روش تحليل گفتمان فرکلاف به بررسي محتواي نشريات مرتبط با موضوع عاشورا که در سال 1389 چاپ شده پرداخته (با استفاده از نمونه گيري نظري هدفمند و ناهمگون) و در نتيجه آن سه نوع گفتمان: 1. گفتمان علمي-آکادميک 2. گفتمان ادبي- هنري 3. گفتمان کلامي- فقهي تشخيص داده شده است.

فرهنگ و تمدن/آداب و رسوم و فرهنگ/آیین ها/سوگواری
مقاله
555d76d64d6e0.jpg

نقش و جایگاه زنان در مراسم عزاداری: تغییر از حاشیه ای به مرکزی

مهری بهار

زنان ايراني در دو دهه اخير و به‌ واقع پس از انقلاب اسلامي در مقايسه با گذشته، به نيروي اجتماعي جديدي در تحولات تبديل شده‌اند و نقش‌ها و وظايف تازه‌اي را برعهده‌گرفته‌اند. نقش‌هايي كه در گذشته يا به آنها واگذارنشده، يا در حوزه‌اي محدود بوده و يا از عدم آگاهي و بي‌ميلي آنان ناشي‌شده‌است. اين مقاله در پي آن است كه با روش مشاهده مشاركتي ميزان و نحوه حضور زنان را در عزاداري حسيني در تهران و در مقايسه با گذشته، به‌ويژه قبل از انقلاب اسلامي بررسي كند و درواقع به اين پرسش پاسخ‌دهد كه در اثر تغييرات صورت‌گرفته در دهه‌هاي اخير در ساختار مراسم عزاداري حسيني، چه تحولي در نقش و جايگاه زنان در اين عزاداري‌ها ايجادشده‌است. در ادبيات مربوط به زنان ايران به نقش زنان در حوزه‌هاي گوناگون  اجتماعي، اقتصادي و سياسي پرداخته‌شده‌است. ولي با وجود اينكه مراسم ديني در ايران براي زنان، مشاركت عمده‌اي را به‌همراه داشته، در مطالعات علمي كمتر به آن توجه شده‌است. در واقع مقاله حاضر با مقايسه حضور زنان در عزاداري‌ها نشان مي‌دهد، در گذشته مشاركت‌ زنان در عزاداري‌ها بيشتر جنبه حاشيه‌اي داشته و امروزه زنان نقش محوري و كانوني‌تري را به‌عهده‌گرفته‌اند و فعاليت‌هاي جديدي در ساماندهي، مديريت، طراحي و برنامه‌ريزي در اجراي مراسم عزاداري و نظارت بر نحوه عزاداري ايفا مي‌كنند.  

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/امام حسین(ع)
مقاله