در این مقاله برآنیم تا مسئله ایمان و اختیاری بودن آن را بررسی کنیم. مرد از اختیار آن است که انسان راه ها و گزینه های گوناگونی را پیش روی داشته باشد و با بررسی و سنجش آنها راه یا گزینه مطلوب خود را برگزیند. بنابراین بررسی، تصمیم گیری و انتخاب سه عنصر اساسی اختیار محسوب می شوند. بر این اساس می توان گفت: که اشاعره ایمان را امری غیر اختیاری و آن را تفضل و عطای الهی می دانند. از نظر آنان ایمان لطف حق است و انسان تنها وظیفه دارد لطف و عطای حق را استجابت کند. اما امامیه بر خلاف اشعریان، بر اختیاری بودن ایمان تاکید و در دیدگاه خود به دلایل متعدد عقلی و نقلی استناد می کنند. از نظر امامیه هر فعل اختیاری دارای حداقل سه عنصر آگاهی و شناخت، میل و گرایش و قدرت و توانمندی است. آنها در هر موردی از سه عنصر، شواهدی از آیات و روایات را می آورند.
مقاله حاضر به بررسی مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) می پردازد. در این باره، با بررسی رابطه مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، ریشه مسؤولیت پذیری انسان را در امانت الهی یافتیم که جز انسان موجود دیگری نتوانست آن را قبول کند. اما انسان درصورتی می تواند مسؤولیت پذیر باشد که با دو اصل تقوا و ایمان، زمینه های آن را فراهم کند و از راهکارهای تفکر و تفقه و بصیرت بهره برد. البته، مسؤولیت پذیری انسان صرفاً در زمینه تقوا امکان پذیر است. اگر انسان از تقوای فطری خود، به خوبی بهره ببرد می تواند به تقوای دینی نائل شود؛ در این صورت، زمینه انجام وظایف به خوبی برای او فراهم می شود. ایمان نیز نیرویی در انسان پدید می آورد که در هنگام انجام وظایف سستی به خرج ندهد. از منظر قرآن کریم و روایات، انسان پنج وظیفه اصلی یعنی ایمان، انفاق، اقامه نماز، وفای به عهد و صبر بر عهده دارد. هر یک از این وظایف اصلی، کلیدی برای انجام دسته ای از وظایف فرعی است که انسان در زندگی بر عهده دارد. واژه های کلیدی وظیفه شناسی، مسؤولیت پذیری، امانت، تفکر، تفقه، بصیرت، تقوا، ایمان
ر این مقاله، ایمان، چیستی ایمان، ویژگیها، مبانی، اصول و آثار آن بهعنوان منبع قدرت نرم در چارچوب گفتمان شیعه با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با روش اسنادی تحلیل شده است. امروزه در ادبیات سیاسی و اجتماعی از فتحالاذهان و فتحالقلوب بهعنوان قدرت نرم یاد میشود. هر نوع نفوذ بر قلوب و اذهان در جهانهای اجتماعی مختلف نیاز به منابعی دارند. در جهان اجتماعی شیعه، ایمان با چهار پایه و بنیان خود، یکی از منابع جهان اجتماعی شیعه است. در این مقاله، عامل نفوذ بر قلوب، «حب و الفت» و عامل نفوذ بر اذهان، «قطع و یقین» ذکر شده است. روح، از آن جهت که درک میکند و یقین حاصل میکند، دارای قوّه عقل است و ذهن، از آن جهت که حالات گوناگون را تجربه میکند، دارای قلب است. بین ذهن و قلب، تعامل وجود دارد. وقتی قدرت نرم واقعی شیعه در ذهن افراد شکل میگیرد که شخص از طریق ذهن به صحت آن، یقین و از طریق قلب، آن را دوست داشته باشد و باور کند. خداوند آرامش را بر قلوب مؤمنین انزال میکند. انسانهای مؤمن از طریق ترکیب آرامش قلب با یقین ذهن، بر اذهان و قلوب دیگران نفوذ میکنند. چهار عنصر صبر، عدل، جهاد و یقین، بهعنوان بنیانهای ایمان، با روشهای مختلف بر نفوذ بر قلوب یاری میرسانند.
توحید و مساله خداپرستی رکن اساسی دین مبین اسلام است؛ مسئله ای که تمام مسلمانان در اصل آن با هم هیچ اختلافی ندارند. اما مشکل، تعبیرات و تعریفات مختلفی است که بعضی از مذاهب از آن دارند؛ در این میان فرقه ای به نام وهابیت عقایدی را برای خود برگزیده که اساس این عقاید در توحید عبادی است. در این مقاله معنی توحید، شرک، توحید عبادی و معانی مختلف عبادت و اینکه در دین اسلام چه چیزی شرک است بررسی شده و منظور واقعی اسلام بدون هیچ نظر و برداشت شخصی و با تکیه بر آیات قرآن کریم و احادیث نبی مکرم اسلام آورده شده تا به واسطه فهم صحیح شریعت نبوی به عبودیتی که منظور خداوند متعال است نائل شویم و اختلافات گذشته از بین برود.
در این نوشتار، رابطه میان ایمان و معرفت در دو مکتب کلامی امامیه و اشاعره بررسی می شود. رابطه میان ایمان و معرفت با عنوان یک «مساله» ظاهرا برای اشعری ها مطرح نبوده است؛ اما چون آنها ایمان را حالتی نفسانی و عطای خدا می دانند، شاید بتوان نتیجه گرفت آنان ایمان را مقدم بر معرفت می دانند. البته دیدگاه متقدمان و متاخران اشاعره و تفاوت منظر آنها لازمه بحث از نسبت ایمان و معرفت است. امامیه بر این همانی ایمان و معرفت تاکید دارند. برخی از آنها بر این یکسانی به گونه ای اصرار می ورزند که تصدیق را مرادف شناخت و معرفت می شمارند و سبب کفر کافران را نه پیروی آنها از شیطان، بلکه عدم شناخت آنان از خدا و رسول می دانند. اگر معرفت، اصل ایمان و امری اکتسابی باشد ـ چنانکه برخی از امامیه چنین می اندیشند ـ پس ایمان، امری اکتسابی و مبتنی بر کوشش است.