گسترش اندیشه تشیع در خارج از شبه جزیره عربستان و عراق معلول عوامل چندی از جمله مهاجرت شیعیان به سرزمین های دیگر بود و تقابل آنها با خلفای اموی و عباسی این روند مهاجرت را تسریع کرد.در خصوص ورود تشیع به ایران، میتوان گفت که اندیشه شیعی نخست مناطق همجوار با سرزمین عراق را تحت تأثیر قرار داد. اگرچه گذرگاه های طبیعی غرب فلات ایران یکی از مجاری اصلی ورود تشیع به ایران بود، اما ولایات خوزستان به قدری اهمیت داشت که این منطقه را به اولین توقفگاه علویان تحت تعقیب تبدیل کرده بود.از این رو، می توان خوزستان را دروازه ورود تشیع به ایران قلمداد کرد.بررسی زمینه های ورود تشیع به خوزستان حاکی از این است که موقعیت راهبردی و تعدد مسیرهای ارتباطی خوزستان با مناطق جنوبی عراق، به عنوان پایگاه اصلی شیعیان، که امکان آشنایی مردم منطقه را با اندیشه شیعی و آمد و شد راحت تر شیعیان فراهم میکرد؛به علاوه زمینه های تاریخی و اجتماعی حاکم بر منطقه که موجب نارضایتی مردم خوزستان از سلوک خلفا میشد، در ورود فکر وفرهنگ شیعی به خوزستان نقش مؤثری داشت. در این میان مهاجرت یا تبعید خاندانهای شیعی به خوزستان و شکل گیری حکومتهای شیعه مذهب نیز در تکوین مراکز اولیه تشیع و گسترش فرهنگ شیعی سهم تعیین کننده ای داشت.
برپایی حکومت علویان، مهمترین رویداد سیاسی بود که پس از ورود اسلام به ایران در طبرستان شکل گرفت. کاربست نظریة «کنش جمعی» از چارلز تیلی که به انقلابها و حرکتهای اجتماعی میپردازد، در ارائة خوانشی جدید از این جنبش تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی - تحلیلی، جنبش علویان با رویکرد به آراء تیلی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که کاربست نظریة یادشده، چه ابعادی از این جنبش را نمایان میکند؟ به نظر میرسد علویان از راهاندازی این جنبش، تحقق سه هدف را در نظر داشتند: 1. حفظ بقا؛ 2. رسیدن به قدرت سیاسی؛ 3. گسترش مبانی تشیع. بر این اساس، پس از رسیدن به قدرت، با عنایت به هویت دینی مشترک با مردم و حاکمان بومی، سازمانی با شاکلة نظامی و دینی ایجاد گردید. بسیج منافع توسط رهبران علوی به صورت تهاجمی و تدارکاتی بوده و ماهیتی اجبارآمیز و هنجاری داشته است. عنصر قدرت در این جنبش، دو سویة تقابلی (خلافت سنی/ حکومت شیعی) دارد. مهمترین فرصتهای پیشآمده برای رهبران جنبش، عبارت است از: ایجاد هویت دینی مشترک، بهرهجویی از توان نظامی حاکمان محلی و استفاده از ظرفیتهای توده. سامانیان و کینخواریان، مهمترین عوامل تهدید علویان بودند که سیاست سرکوب را پیش گرفتند. نوع کنش جمعی علویان، رقابتی و نوخواهی بوده و بر مبنای تقابل دوگانه خودی - بیگانه شکل گرفته است.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
قدرت گیری سلجوقیان سنی مذهب، موقعیت سیاسی اجتماعی شیعیان را دچار گسست کرد؛ اما پایگاه اجتماعی و توان فکری فرهنگی آنان را از بین نبرد. به تدریج که ساختار حکومت سلجوقی به سبب تلفیق با سنن ایرانی اسلامی در مسیر درست قرار گرفت و مهم تر اینکه شیعه امامیه هویت و ماهیت متفاوت خود را نشان داد، زمینه برای نفوذ آنان در جامعه و حکومت هموار شد. سلوک سیاسی و اجتماعی شیعیان امامی و بهره گیری موثر شیعیان از اصول اعتقادی خویش، در این جهت سهم موثر داشت. شیعیان امامی با بهره گیری از جایگاه نقیبان، منقبت خوانان، وزیران دارای نفوذ و با استفاده از اصل راهبردی تقیه در جهت حفظ و تداوم هویت گروهی خود کوشیدند و در این بستر ناسازگار با رویکرد مذهبی خود، برای پیشرفت پایگاه سیاسی و اجتماعی شیعه تلاش کردند. نتیجه این رویکرد و بهره گیری از این راهکارها، تقویت نفوذ شیعیان در دوره های پایانی فرمانروایی سلجوقیان بود که زمینه را برای اثربخشی شیعیان در دوره خوارزمشاهیان و مغولان و ایلخانان در ایران فراهم کرد. در همین راستا، مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی جایگاه سیاسی اجتماعی شیعیان امامی را در عهد فرمانروایی سلجوقیان واکاوی و عوامل موثر در این مهم را به عنوان دوره ای تاثیرگذار در سیر تحول جایگاه امامیه در تاریخ ایران بررسی می کند.
نوشتار حاضر با هدف نشان دادن تاثير فضاي نوظهور پس از سقوط خلافت عباسي و دوره حاکميت ايلخانان، بر بينش تاريخ نگارانه ابوالقاسم کاشاني، مورخ شيعه مذهب اين عهد، درپي پاسخ گويي به اين سوال است که رويکرد اسلامي و نگرش شيعي کاشاني بر بينش تاريخ نگارانه وي چه تاثيري داشته است. در اين جهت، به نظر مي رسد کاشاني از سر دقت، مدارا، واقع نگري و بعضا مصلحت انديشي با مسائل مهم و مورد اختلاف تاريخ اسلام برخورد کرده و به عنوان مورخي آگاه به زمان، رويکردي متفاوت از بي طرفي تا جهت گيري منطقي را در پيش گرفته است. در حالي که کاشاني پيوسته از وجاهت عقيدتي و جايگاه سياسي تشيع دفاع مي کند، اما تعصب نمي ورزد و درصدد جهت گيري عليه پيروان سنت برنمي آيد. اين مقاله، با درنظر داشتن چگونگي دفاع از تشيع در پرتو فضاي گفتماني عهد ايلخانان، بينش تاريخ نگارانه کاشاني را در دو مبحث مرتبط به هم، يکي با عنوان مسائل مهم مورد اهتمام کاشاني در بررسي تاريخ اسلام و ديگري آسيب شناسي تفرقه امت اسلامي، بررسي خواهد نمود.