اغلب متکلمان، عصمت را موهبت الهی دانستهاند که به معصوم افاضه شده است و دیگران توان بهرهگیری از این موهبت را ندارند. برخی آن را ناشی از علم روشن و تردیدناپذیر دانسته، برخی دیگر ملکهای دانستهاند که از ارتکاب گناه بازمیدارد. به این دسته برداشتها از عصمت، ایرادها و انتقادهای جدی وارد است؛ مسائلی چون ارتباط عصمت و اختیار، ارزشمندی مقام عصمت و تفاوت معصومان با مردم دیگر، پرسشهایی را به دنبال دارد که هیچیک از دیدگاههای رایج توان پاسخگویی آنها را ندارد. از دید این مقاله، عصمت از گناه امری اختیاری است و هرکس توان رسیدن به این مقام را دارد؛ اما عصمت از خطا و اشتباه، امری غیراختیاری و لازمه مقام نبوت یا امامت است. خداوند پس از انتخاب پیامبر یا امام، او را از خطا نیز مصون میدارد تا در بیان دین الهی دچار اشتباه نشود. به نظر نگارنده، این دیدگاه تنها دیدگاهی است که به اشکالات مطرحشده پاسخ شفاف دارد.
دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.
برخی مدعی هستند شیعیان سده های نخستین، رویکردی بشری به امامت داشته اند. یکی از عالمانی که با استناد به برخی عبارات متشابه، به عنوان نماینده قرائت بشری از امامت معرفی شده، ابن قبه رازی است؛ اما با بررسی آرای وی درباره ویژگی های امامان معلوم می شود ابن قبه امامان را دارای ویژگی های زیر می دانسته است: 1. وجوب طاعت، 2. حجیت، 3. منصوص و منصوب بودن از جانب خداوند، 4. علم الهی، 5. قدرت الهی (معجزه)، 6.عصمت. بنابراین هرگز نمی توان او را گواهی بر وجود عالمانی با قرائت بشری از امامت، معرفی کرد.