تميمه بيهم دائو در مقاله «هشام بن حكم و ديدگاه او در باب علم امام» تلاش كرده است تا آراء هشام در مورد علم امام را بازسازي كند. از جمله مهمترين نقدهاي وارد بر پژوهش او تكيه بر گزارشي از ديدگاه هشام در مقالات الاسلاميين اشعري و بي توجهي به گزارش ها و شواهد موجود در منابع امامي در مورد اين موضوع است كه صدق گزارش اشعري را تاييد نمي كند. نقد ديگر بر پژوهش دائو ابتناء آن بر فرضيه اي اثبات ناشده از مادلونگ است كه دائو آن را مسلم انگاشته و مطالعه خود را بر اساس آن سامان داده است. مادلونگ با استناد به شواهدي ادعا كرده است كه نوبختي و اشعري در آثار فرقه شناسانه منسوب به آنان (فِرَق الشيعه و المقالات و الفِرَق) از كتاب اختلاف الناس في الإمامه هشام بن حكم استفاده كرده اند. دائو با مسلم انگاشتن فرضيه مادلونگ، به لايه شناسي فرق الشيعه پرداخته و بخش هايي از آن را كه تصور مي كرده از كتاب هشام اقتباس شده، مورد تجزيه و تحليل قرار داده است. حال آنكه شواهد مادلونگ بر مدعايش آن قدر قوي نيست كه بتوان بر پايه آن، پژوهشي براي بازسازي آراء هشام ترتيب داد. بر برخي مدعيات و استدلال هاي دائو نقدهاي جدي ديگري نيز وارد است كه ناشي از غفلت او و منابع مورد استفاده اش، از برخي داده هاي تاريخي از جمله گزارش هاي رجالي و حديثي است.

منابع مشابه بیشتر ...

5e43da8f90087.JPG

تحلیل مقایسه ای دیدگاه های اصحاب نیشابوری و قمی ائمه(ع) در باب امامت

مصطفی پیرمرادیان, محمدعلی چلونگر, مجید صادقانی, محسن صمدیان

دو شهر قم و نیشابور ازجمله حوزه های مهمی بودند که از نیمه دوم قرن دوم به بعد و پس از افول حوزه کوفه، جمع کثیری از محدثان و اصحاب شیعی را در خود جای دادند. این دو مرکز در ترکیب اجتماعی صحابه ساکن آن ها، جهت گیری های عقل گرایی حدیث گرایی و ارتباط و تعامل با دیگر فرق اسلامی تفاوت های بسیاری داشتند؛ اما در باب مسائل مربوط به امامت، جریان های مشابهی در هر دو شهر وجود داشت. این دو شهر باوجود تمام تفاوت ها و اختلاف های بنیادینی که داشتند، درنهایت در باب امامت به نتایج مشابهی رسیدند و در هر دوی آن ها سه دیدگاه فکری حضور داشت: دیدگاه معروف به جریان اکثریت که روسای علمی شهر از آن حمایت می کردند، دیدگاه های پیروان هشام بن حکم و دیدگاه های پیروان مفضل بن عمر. این مقاله برآن است تا با بررسی تطورات تاریخ فکری امامت در قم و نیشابور، ضمن مقایسه آن ها با یکدیگر، جریان های حاضر در آن دو را در دوره حضور ائمه(ع) تا سال 260ق/874م بررسی کند.

5e417b296befd.JPG

علم امام در نگاه شیخ مفید و شاگردان او

علم امام از مقولات بحث انگیز و جنجالى دانش کلام است. از دیر زمان این مسأله مورد بحث متکّمان شیعى قرار داشته و تاکنون نیز از جایگاه و حرمت بحث کاسته نشده است. در سیر تاریخى مباحث دوگرایش عمده فکرى دیده مى شود: 1 . اعتقاد به علم وسیع امام: ضمائر و نهان آدمیان زبانها و لهجه ها صناعات و... در میان متکلّمان شیعه ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختى (م 311 هـ) از قدیمى ترین کسانى است که در میان طرفداران این اعتقاد نام برده مى شود. این اندیشه به مرور توسعه یافت و در اعصار اخیر در اذهان متکلّمان و محدّثان و متدینان تفکّر حاکم گردید. 2 . اعتقاد به علمِ محدود امام گرایش دیگرى بودکه از همان دوره هاى اولیه پس از غیبت کم و بیش مطرح شد. شیخ مفید و سپس شاگردان او: سید مرتضى و شیخ طوسى از این دیدگاه دفاع کردند و شاید بتوان این ادعا را داشت که دیدگاه مسلّط کلامى در قرون اوّلیه پس از غیبت بود. در این نوشتار گزارشى از اندیشه گرایش دوّم صورت مى گیرد. بدون آن که درستى و یا نادرستى آن ارزیابى شود. هدفِ عمده آن گزارش آن است که اولاً سیر تاریخى مواضع کلامى شیعه مکشوف گردد و ثانیاً پاره اى از تعصّبات رایج به سعه صدر مبدّل شوند و راه تبادل و تفاهم افکار میسّر و ممکن شود. تذکر دیگر آن که ما با نقل کلمات متکلّمان متقدم شیعى این نکته را پیگیرى نمى کنیم که دعوى آنان را به کرسى نشانیم. آراى اعتقادى متقدمان همانند افکار و نظرات فقهى آنان نیست. اگر در زمینه فتاوى و استنباطاتِ فقهى متقدّمان گروهى ارجِ ویژه قایلند در مورد افکار کلامى و اعتقادى آنان چنان باورى روا نیست; زیرا درک و معرفت حقایق هستى که عقاید دینى در جمله آنند با مرور زمان و رشدِ اندیشه کمال پذیر خواهد بود. با این تذکار بایستى خواننده خود رااز حجاب بزرگ انکاریِ افکار متقدمان رها کند و به راستى و نادرستى براهین و استدلال آنان بپردازد و داورى کند. در پیشاپیش طرح بحث سزاست که در آغاز درباره صحّت انتساب دیدگاه اول به ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختى سخن به میان آید وسپس اندیشه هاى شیخ مفید و شاگردان وى نقل گردند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

625acc473c521.JPG

واکاوی کتمان سرّ در آموزه‌های اهل بیت (ع) و پیامدهای هتک و اذاعه آن

محمد غفوری نژاد

ائمه اطهار (ع)، حاملان اسرار الاهی‌اند که به دلیل اختلاف ظرفیت انسان‌ها، به کتمانشان سفارش شده‌اند. در متون روایی، توصیه‌هایی درباره لزوم تقیه، کتمان و اشارت‌هایی در بهره‌گیری از ایماء، اشاره و رمزگویی در باب مسائل دینی دیده می‌شود. در آموزه‌های ائمه ، تأکید بلیغ بر کاربرد این روش‌ها در تعامل علمی و دینی با دیگران و نیز التزام به طبقه‌بندی حقایق، به وقت تبیین تعلیمات دینی وجود دارد. این نوشتار سخنان اهل بیت درباره این اصل را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که امامان شیعه برای حفظ و طبقه‌بندی اسرار و معارف دینی و در نتیجه برای محافظت از جامعه ایمانی، اصل کتمان سرّ را مطرح کرده‌اند. کتمان سرّ، اصلی راهبردی است که به منظور حفاظت از ایمان مخاطب و احتراز از آسیب به اعتقاد آنها در مقابل معارفی که ظرفیت درک آن را ندارند، تحقق یافته است؛ به گونه‌ای که مراقبت‌نکردن از این اصل نتایج جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت.

تاریخ/تاریخ معصومان(ع)/کلیات
مقاله