موضوع این نوشتار، باز خوانی «غیبت نگاری امامیه، از نوبختی تا شیخ طوسی» است؛ عصری که غیبت نگاری امامیه، دوران مقدماتی خویش را پشت سر گذراند و در زمان شیخ طوسی به بالندگی رسید و از آنجا که دیدگاه امامیه در این زمینه پس از شیخ طوسی از روش ابداعی وی و پیشینیانش متاثر بوده است؛ بررسی آثار بعدی ضروری دیده نشد.در این مسیر، سعی شده است غیبت نگاری دوره مورد نظر، به دو دوره غیبت صغرا و پس از آن تقسیم شود و هر اثری در دوره زمانی خویش مورد ارزیابی قرار گیرد؛ چراکه بسیاری از این نگاشتها از فضا و جریانهای حاکم بر عصر خویش متاثر بوده است. بی شک پدیده هایی همچون نوغالیان، سازمان وکالت، حاکمیت سیاسی عباسیان، شبهات زیدیه در زمینه غیبت علیه امامیه، از جمله این جریانها شمرده می شدند.به نظر می رسد آثار امامیه در زمینه غیبت نگاری در این دوره، سیر تکاملی داشته که این امر می توانسته معلول شرایط آن دوره باشد؛ به طوری که در ابتدا داده های نقلی، در تک نگاره های محدود شکل گرفت؛ اما بعدها و در پی شرایط جدید این آثار با حجم بیشتر و آمیخته شدن با داده های عقلی تکامل یافت.
قدرتیابی سلجوقیان (429-552 ق) در ایران و عراق و ائتلاف نیروهای سیاسی مذهبی اهلسنت (سلطنت و خلافت)، موجب رشد نفوذ حدیثگرایان سنیمذهب شد. همچنین دراثر عملکرد واگرایانه برخی مراکز علمی عصر و تقابل رویکرد عقلگرایی شیعی و سنتگرایی اهلتسنن و... همگرایی شیعه و سنی با چالشهایی مواجه گردید. در این اوضاع متکلمان اهلتسنن در عرصه تقریب شیعه و سنی موضع انفعالی داشتند ولی متکلمان شیعه در این عرصه فعالتر شدند، زیرا منازعات فرقهای، ائتلاف نیروهای سیاسی مذهبی اهلسنت، عملکرد واگرایانهی مراکز آموزشی نظیر نظامیهها و... سبب گرایش کمتر اهلتسنن بهتقریب شده بود. درمقابل، متکلمان شیعه با علم به وضعیت شیعیان در بغداد و ری بهدلیل مجاورت با مراکز سیاسی مذهبی اهلتسنن، تضعیف پشتوانه سیاسی و کسب تجربه از حوادث تلخ منازعات فرقهای دریافتند که حفظ میراث شیعه با تقریب میسر است. البته در درون جوامع شیعی، تقابل مکتب متکلمان و محدثان، تندرویهای اسماعیلیه و جریان غلّو، نیز بحث تقریب را به چالش میکشید. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و برپایه منابع کتابخانهای، راهکارهای متکلمان شیعة امامی را درجهت تقریب، از طریق طرح مشترکات دینی، فقه مقارن، برگزاری کرسی درس مشترک، مناظره، پاسخگویی به شبهات و اتهامات علیه شیعه و آشکارساختن تفاوت شیعه امامی با سایر انشعابات تشیع و ... بررسی و تحلیل نماید.
در دوران غیبت صغری مطمئن ترین وسیله ارتباط امام مهدی (عج) با شیعیان‘ وکلا ونواب خاص ایشان بودند که وظیفه آنان رساندن سؤالها وابلاغ پاسخهای متقابل آن حضرت به طرفداران و نیز تحویل اموالی بود که به عنوان وجوه شرعی در اختیار نواب گذاشته می شد. بخشی از آن اموال صرف مخارج کفن و دفن شیعیان نیازمند و قسمتی دیگر به افرادی از دوستان آن حضرت تعلق می گرفت که در زمان پدر گرامیش ‘ مستمری بگیر بودند‘ توزیع اموال کاملأ سری بود و تقسیم کالا ‘ معمولأ به صورت تجاری انجام می شد تا مدرکی به دست هیأت حاکمه داده نشود. نواب در مواقعی که بیم خطری در میان بود‘ برای پیشبرد اهداف اصلی‘ راه تقیه پیش می گرفتند.
محور اصلی بحث در این مقاله بررسی و تحقیق در مورد کسانی است که در آغاز از بزرگان شیعی محسوب میشدند اما در آن برهه از زمان که شیعیان جهان بویژه شیعیان بغداد و عراق تحت ستم حکومت عباسیان قرار داشتند و بطور محرمانه و زیر پوششی از تمهیدات، رهنمودهای اماممهدی(عج)را بوسیله چهار تن از نواب خاص ایشان دریافت و به کار میبستند، بنا به دلایلی که در مقاله به آنها پرداختهاست، مدعی نیابت و سفارت دروغین میشوند.این گروه:ابو محمد شریعی، احمد بن هلال کرخی، محمد بن علی بن بلال، محمد بن احمد بن عثمان، ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی، حلاج و محمد مظفر معروف به ابودلف، گرچه از لحاظ علوم دینی و عقلی از نخبگان بودند و پیش از ادعای سفارت مورد اعتماد شیعیان محسوب میشدند اما به دلایل:آنان با ادعای دروغین وکالت، جامعه شیعی را که در آن دوران اختناق با مشکلات عدیدهای دست بگریبان بود، دچار مشکل جدیدی با رنگ و بوی شیعی و خودی نمودند که در این مقاله هرچند به اختصار به آن پرداختهمیشود.