ایران در سالهای پایانی سده نخست هجری شاهد حضور خاندانی شیعی در خود بود،این مهاجران که به اشعریون نامبردار بودند،مناطق مرکزی ایران را مأمن خویش ساخته و قم را بنیاد نهادند و آن شهر را مرکزی برای نشر دانش و علم اهل بیت قرار دادند،اشعریان جز این،دو خدمت اساسی دیگر به تشیع نمودند، نخست مبارزه با آنان که به ضوابط نقل حدیث پایبند نبوده و دیگری برخورد شدید با غالیان.
خویشاوندی نسبی عباسیان با خاندان رسالت، پیروی از امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در برابر امویان، پیگیری خونخواهی شهیدان عاشورا، شعارهایی مانند الرضا من آل محمد و یا منصور و گزارشهایی درباره منصور و مهدی بودن فرزندان آنان، زمینهای فراهم آورده بود که عباسیان در دوره پیش از خلافت دارای گرایش شیعی و مانند کیسانیه و زیدیه از گروههای شیعی شمرده شود. همسانی و همسویی ماهیت جنبش عباسیان با این نمادهای شیعی از موضوعات شایسته پژوهش است. این مقاله با روش گردآوری دادهها و تتبع کتابخانهای و با رویکرد وصفی و تحلیلی به بررسی انتقادی ماهیت جنبش شیعی عباسیان میپردازد. این ارزیابی نیازمند سنجههایی در زمینه جایگاه اجتماعی جنبش، جایگاه دینی رهبران جنبش، رفتار رهبران عباسی، انگیزه و اهداف جنبش و دستآورد جنبش برای شیعیان است تا میزان باور و همراهی عباسیان با اندیشههای شیعی در فرآیند جنبش تا دستیابی به خلافت روشن گردد. یافتههای این پژوهش نشاندهنده آن است که همگرایی جنبش عباسیان با باورهای شیعی در یک فرآیند پنهان چرخش داشته است و گامبهگام به اندیشههای گروههای رقیب شیعه گرایش پیدا کرده است.
یکی از جنبههای مهم حکومتهای مختلف ایران، سیاست مذهبی آنها بود که در ساختار حکومتیشان تأثیر بسزایی داشت. حکومتهای بعد از اسلام ایران، عمدتاً به عنوان تابع خلیفه عباسی، ضمن در نظر داشتن جایگاه معنوی خلافت، به دنبال کسب اعتبار برای خود نیز بودند. سیاست مذهبی خلفا حمایت از اهل تسنن بود. حکومتهای غزنوی و سلجوقی نیز بالطبع حمایت از اهل تسنن را به عنوان سیاست مذهبی برگزیدند. مسئله این پژوهش تبیین کنشها و تعاملات سیاسی حکومتهای غزنوی و سلجوقی با شیعیان امامیه است. ظاهراً غزنویان به عنوان صاحب روشی در سیاست مذهبی حکومتهای ایران بعد از اسلام بودند که از مذهب به عنوان دستاویزی برای دستیابی به اهداف خویش سود میبردند. در ادامه، سلجوقیان نیز، به عنوان دنبالکننده روش آنها البته با تساهل بیشتر، همین رویه را در پیش گرفتند. آنها از یک سو با سرکوب مخالفان داخلی، با عنوان بدمذهبان، سیطره خویش را در درون قلمرو حفظ میکردند و از سوی دیگر به تنظیم مناسبات با خلافت مبادرت میورزیدند تا مشروعیت دینی و سیاسی را از خلیفه عباسی دریافت کنند. در دوران تسلط ترکان غزنوی و سلجوقی بر ایران، شیعیان بر حکم مذهبی «تقیه» گردن نهادند و در خفا به فعالیت فرهنگی و نفوذ در دستگاههای حکومتی روی آوردند. این فعالیتها در دوران سلجوقی خود را نشان داد. حضور رجال و علمای شیعه در مناصب اداری شهری، همچون قضاوت، نقابت، و مناصب اداری کشوری، همچون حضور د
قرائتی از سوره عصر که مغایر با قرائتهای معتبر قرآن کریم میباشد به امیر مؤمنان(ع) نسبت داده شده است،از آن جهت که این قرائت در بردارنده اضافههائی بر سوره عصر است،پذیرش آن به معنای حذف بخشهائی از قرآن کریم است،بررسی اسناد دو روایتی که این قرائت را به امام(ع) نسبت میدهد،بیانگر این است که این روایات از جمله اخبار آحاد است و جز توسط یک راوی مجهول الحال نقل نشده است،ابو اسحاق سبیعی تنها کسی است که روایت را از آن راوی نقل کرده است،روایتهای ابو اسحاق از جهت عدم تصریح به سماع و تحدیث و نیز تدلیس او مورد نقد جدی رجالیان و محدثان قرار دارد،علاوه بر آن ابو اسحاق در سالهای پایانی عمر از حافظ مناسبی برخوردار نبوده است،قرائت منسوب همراه با اختلاف نیز نقل شده است به گونهای که این اضطراب و آن اخلال در سند،پذیرش آنرا ناممکن میسازد.